بسم الله الرحمن الرحیم
دستور شیخ بهائی جهت جدایی و تنفر
توضیحات طلبه حقیقت: این دستور، جهت جدایی و تنفر بین دو نفر که محبت و علقهشان غلط و اشتباه است؛ اما بنا به اینکه حب الشیء یعمی و یصم (عشق، انسان را کر و کور میکند) متوجه اشتباهشان نمیشوند انجام میشود.
مثلاً والدینی از عشق اشتباه دخترشان به پسری گلایه میکنند که باوجود اختلافها و کفو نبودنها و آزارها و اذیتهای پسر، دخترشان از او دل نمیکند. یا اینکه زوج یا زوجه دچار عشق حرامی شده و پایههای زندگی مشترکشان سست شده، این مثالها زده شد که بدانید این دستور از علوم غریبه رحمانی، فقط برای اغراض صحیحه مفید و مجری است؛ اما اگر کسی بخواهد برای اغراض فاسده، مثل ایجاد عداوت بین زوجین یا فاصله انداختن بین فرزند و پدرش یا مادرش و... از این دستور استفاده کند، نهتنها فایده نمیکند؛ بلکه برای خودش هم آسیبزا خواهد بود.
آنچه در این دست از دعاها و طلسمات مهم است، این است که صلاح شخص در نظر گرفته شده باشد نه خواستهها و شهوات خودمان که در این صورت روز قیامت باید پاسخگو باشیم.
اما شرح دستور:
ختم سوره یس است به این صورت که با طهارت (وضو) روبهقبله بنشیند و در سمت چپ خود، کندر دود دهد و قبل از شروع به نیت اجابت عمل و رفع موانع اجابت عمل، مقداری صدقه دهد، سپس:
- ابتدا یکمرتبه بگوید: اللهم صَلِّ علی محمدٍ سَیِّدِ القاهِرینَ اَعداءَ رَبِّ العالَمین
- 41 مرتبه سوره فاتحه را بخواند.
- سپس سوره یس را شروع کند تا برسد به کلمه مبین (آیه 12)
- بگوید: بحق سوره یس، فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
- دو کف دست بر زمین بزند و اسم آن شخص را بگوید و سه مرتبه آمین گوید. (اگر اسم شخص را بداند بهتر است و الا مثلاً بگوید فلان شخصی که با او در ارتباط و رابطه است.)
- ادامه سوره را بخواند تا سوره تمام شود.
- در آخر یکمرتبه بگوید: اللهم صَلِّ علی محمدٍ سَیِّدِ القاهِرینَ اَعداءَ رَبِّ العالَمین
- در تمام مدت عمل، نیتش اولا اصلاح باشد نه انتقام، و دوما نیت جدایی را در ذهن داشته باشد.
- این عمل نیازی به تحصین و اصراف عمار مکان ندارد.
- در اثنای عمل با کسی صحبت نکند و عمل در اتاق خلوت انجام دهد.
- به تحقق عمل یقین داشته باشد و برای امتحان کردن، این دستور را انجام ندهد.
- تا 21 روز ادامه دهد و هر گاه به نتیجه رسید عمل را قطع کند.
- منبع: کتاب نقش سلیمانی، شیخ بهائی، ص 33